حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

  • خانه
  • پذیرش سراسری طلاب حوزه علمیه خواهران 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

جریان شناسی سیاسی اصلاح طلبان

26 خرداد 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

جریان شناسی سیاسی اصلاح طلبان
فضای سیاسی اصلاح‌طلبی به نوعی رقیب جریان اصول‌گرایی محسوب می‌شود. رقابت‌های سیاسی را باید از منظر مبانی گفتمانی مورد شناسایی قرار داد، مبانی اصلی که جریان‌ها بر اساس آن به وجود می‌آید و شکاف‌هایی که جریان‌ها حول آن‌ها شکل می‌گیرند.
در سه سال اول انقلاب سال‌های پنجاه و هفت تا شصت دوقطبی در جامعه میان جریان مکتبی و جریان لیبرال وجود داشت.جریان مکتبی انقلابی و پیرو حضرت امام بود و جریان لیبرال ملی مذهبی نهضت آزادی و محور آن آقای بازرگان بود .
در دهه شصت نهضت آزادی و ملی‌گرا از صحنه سیاسی حذف شدند و جریان مکتبی در دولت قدرت بدست گرفتن دامادش در دولت شهید رجایی و شهید باهنر و دولت حضرت آقا و میرحسن موسوی جریان مکتبی حاکم شد .با مقایسه شخصیت حضرت آقا و میرحسین موسوی و شهید باهنر و شهید رجایی تفاوت‌های درون جریانی مکتبی را می‌توانیم ببینیم گویا در درون جریانات مکتبی دو جدال دو طیف دو مدل آدم وجود دارند این دو جناح در دهه شصت خودشان را در قالب چپ و راست نشان دادند.
جناح راست فقاهتی و جناح چپ اصطلاحاً خط امام می‌گفتند که جناح چپ مدنظر است.تاکید شد که وقتی اختلاف درون جریان انقلابی صورت گرفت دو طیف مطرح شد اصطلاحاً ید و یون‌ها. جناح راست روحانیت مبارز و در مقابل جناح چپ مجمع روحانیون بودند. این جوامع سراسر کشور و اصناف شکل‌گرفته و حزب جمهوری اسلامی که ترکیب همه نیروها بود منحل شد و به بن بست رسید. بعد از آن همه نیروهای انقلابی شامل این انشعاب شدن انشعاب یدهل و یون‌ها.
جناح چپ یا جناح خط امام نمادش میرحسین موسوی و آقای خاتمی که وزیر ارشاد بود آقای کروبی که یک مقطع رییس مجلس و یک مقطع رییس حج و زیارت و نمایندگی امام در حوزه حج را به‌عهده داشت و همچنین آقای بهزاد نبوی بودند. وقتی اختلاف شد یه عده از روحانیون از درون جامعه روحانیت بیرون آمده‌اند و مجمع روحانیون را تشکیل دادند به طریق اولی در سایر گروه‌ها این اتفاق افتاد از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم همین اتفاق افتاد جناح راست سازمان گرایش بیشتری به روحانیت و به ارزش‌های سنتی و مبانی دین دارد و جناح چپ رویکرد انقلابی را تبلیغ می‌کرد وقتی مجاهدین اختلاف پیدا کردند امام آیت‌الله کاشانی را به‌عنوان نماینده فقهی منسوب کرد که اختلافات را حل کند اما عملاً این اتفاق نیفتاد چون چپ‌ها از سازمان مجاهدین بیرون آمدند. این رفتار نشان می‌دهد از ابتدا با روحانیت زاویه داشتند برخلاف راست‌ها که همسو با روحانیت بودند. مجمع روحانیون شکل گرفت گفتمان آن‌ها عدالت‌خواهانه، طرف‌دار مستضعفین، طرف‌دار کارگران، طرف‌دار مبارزه با آمریکا و بسیار سوپر انقلابی و اتفاقاً این‌ها آقای کروبی و خاتمی مخالفان را متهم به ضد ولایت‌فقیه می‌کردند یا بعضاً جناح راست را انگ اسلام آمریکایی می‌زدن مثلاً آقای مهدوی کنی و حضرت آقا را متهم به اسلام امریکایی کردند این اختلاف در درون دولت وجود داشت میرحسین موسوی و همچنین آقای پرورش خاتمی جناح چپ محسوب می‌شود اختلاف آن‌ها آن‌قدر شدید بود در دوره اول نظر آقا برای نخست‌وزیری آقای ولایتی و علی‌اکبر پرورش بود که به گزینه های مد نظر آقا مجلس رأی منفی داد و حضرت آقا را مجبور کردند که میرحسین موسوی را به نخست‌وزیری منصوب کنند. در چهار سال کشور دو شق بود آقای مرتضی نبوی، ولایتی، ناطق نوری جناح راست بودند، تحت فشار جناح چپ دولت.
در دوره دوم پیروزی حضرت آقا حاضر نمی‌شوند میر حسین موسوی را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کند اختلاف شکل می‌گیرد حضرت آقا به امام می‌گویند من به‌لحاظ شرعی حجتی ندارم میرحسین موسوی و تیمش در صندلی صدارت و وزارت باقی بماند من حاضر به تداوم این‌ها نیستم مگر این‌که امام حکم شرعی و تکلیف کنند. در این اختلاف‌ها نظر امام به ماندن میرحسین موسوی بود دور دوم آقای خامنه‌ای دوره دشواری بود چون میرحسین موسوی بر دولت مسلط بود وزرایی که در دوره قبلی با آقا همسو بودند را برکنار کرد.
آقای ولایتی چند سال پیش خاطره‌ای تعریف کرد: حضرت آقا می‌خواستند برای اجلاسی به کشور آفریقایی بروند وزارتخانه‌های مربوطه حاضر نبودند به هواپیمای رییس‌جمهور سوخت بدهند به‌شدت رفتار ناپسند با رئیس‌جمهور داشتند ضمن این‌که در فضای اجتماعی نیز تخریب صورت می‌گرفت. تابستان شصت و هشت که امام رحلت می‌کند آقا رهبر می‌شوند هم‌زمان اتحاد شوروی فرومی‌پاشد و همه این‌ها باعث می‌شود جناح چپ در جمهوری اسلامی دچار بحران هویت شوند شوروی سقوط کرد گفتمان چپ در دنیا به‌شدت تضعیف شد از طرفی آقا رهبر شده بودند که این‌ها هشت سال دشمنی کرده بودند به‌طور طبیعی جناح چپ از صفحه روزگار و صفحه سیاسی کشور خودخواسته کناره‌گیری کردند. آقا تلاش کردند این مجموعه‌ها باقی بماند به اعتراف خود این افراد مثل خوئینی‌ها آقا تأکید می‌کنند کسانی که از امام حکم دارند در دوران رهبری خودشان حکم آن‌ها را تمدید می‌کند.

جناح چپ دچار بحران هویت بود باید فکر می‌کرد با چه گفتمانی ورود پیدا کند. به‌گونه‌ای که سال هفتاد و هفتاد و یک جناح چپ مثل مجمع روحانیون ضدآمریکایی بودن راه‌پیمایی سیزده آبان برگزار کردند حالا دچار مشکل شده بودند از طرفی اعضای جناح چپ گرایش به آقای منتظری داشتند که تازه برکنار شده بود توسط امام فشار فکری و روحی و معرفتی روی جناح چپ زیاد بود. در این سال‌ها ابتدای دهه هفتاد دور ماندن از قدرت باعث شد بعضی اندیشمندان این جریان این‌هایی که احساس می‌کردند نمی‌توانند در فضای جدید با افکار گذشته ادامه دهند دچار تغییر هویتی شوند مانند آقای خاتمی و آقای سروش.
آقای سروش محوریت پیدا کردن دست به تحول فکری زدند آن‌هایی که در دوره شصت چپ بودند در دوران جدید راست شدن طرف‌دار عدالت و مستضعفین و ضد آمریکا و سوپر انقلابی اما حالا راست شدن به‌جای عدالت‌خواهی طرف‌دار توسعه بودند به‌جای حمایت از مستضعفین به‌دنبال حمایت از نظام سرمایه‌داری بودند به‌جای ضدیت آمریکا دنبال روابط با آمریکا بودند کاملاً مبنای فکریشان متحول شده بود حتی درمورد ولایت‌فقیه این‌هایی که دشمنان را ضد ولایت‌فقیه خواندن خودشان ضد ولایت‌فقیه شدند. تا آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد سال هفتاد و شش جریان چپ آقای خاتمی را به‌عنوان کاندید معرفی کرد خاتمی که زمانی بسیار ضد آمریکا ضد لیبرالیسم بود حالا حرف‌های جدید می‌زند و همین جور بقیه اعضای جناح چپ حرف‌های جدید می‌زنن این جناح با بخش مدرن جناح راست که مدیران آقای هاشمی در دولت بودند مثل آقای جهان‌گیری کرباسچی و آخوندی آن‌هایی که راست مدرن بودند حس کردن به‌هم نزدیک کند یک ائتلاف صورت دادند. مجموعه این‌ها خودشان را اصلاح‌طلبان نامیدند کلمه چپ خط امامی برایشان بی‌معنی بود بنابراین اسم خودشان را جنبش و جریان اصلاحات گذاشتند متقابلاً جریان مقابل جریان راست بود مشهور به اصول‌گرا شد. در دوران اصلاحات طیف بسیار گسترده‌ای شامل می‌شود بخش سنتی جریان اصلاحات مثل مجمع روحانیون بود نوع نگاهشان به اصلاحات نوع نگاه اصلاحات سیاسی عمیق نبود. بخش تندرو جریان اصلاحات جبهه مشارکت بود که به‌لحاظ سیاسی بسیار تند بود ایده فتح سنگر به سنگر مطرح شد و همچنین ایده فشار از پایین چانه‌زنی از بالا مطرح شد و خواستند به نظام آن‌قدر فشار بیاورند تا مجبور به پذیرش اصلاح‌طلبان شود.
خاتمی مطرح کرد که ما هر نه روز یک‌بار بحران در کشور داریم راست هم می‌گفت ولی بحران‌ها را جناح متبوع آقای خاتمی ایجاد می‌کرد مثل کوی دانشگاه قتل‌های زنجیره‌ای در انتهای دوره خاتمی بحث رفراندوم قانون اساسی مطرح شد بحث تحصن در مجلس مطرح شد این‌ها از اقدامات جناح اصلاح‌طلب بود ازجمله اقدامات دیگر در حوزه اصلاح‌طلب‌ها در حوزه اعتقادی و عقیدتی بود که وارد شدند مثل آقای کدیور و اکبر گنجی که به‌لحاظ معرفتی استحاله را انجام دادند کار را به‌جایی رساندند که گفتند امام‌خمینی را می‌شود در موزه‌ها جستجو کرد می‌شود حتی به خدا هم انتقاد کرد می‌توان بر علیه خدا راه‌پیمایی کرداگر بتوان بر علیه خدا راهپیمایی کرد برعلیه مبانی انقلاب ولایت‌فقیه و اسلام که جای خود را دارد این موج اصلاحات بود که بخش سنتی و میانه‌رو و متعادل اش مجمع روحانیون بود بخش تندش مشارکت انقلاب اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی بود که اختلافش را در مجلس ششم به‌خوبی نشان می‌دهد در این مجلس کروبی رییس مجلس شد و ایشان زیاد با تندروهای اصلاحات همکاری نمی‌کرد تا به نوعی اصلاح‌طلبان را تعدیل کند با این شرایط اصلاح‌طلبان وارد انتخابات سال هشتاد و چهار شدند ما می‌بینیم که خود آقای کروبی میاد آقای مصطفی معین وارد انتخابات می‌شود آقای معین از طیف تندروهای اصلاح‌طلبان هست و آقای کروبی از طیف میانه‌رو و اصلاح‌طلبان هست آقای مهرعلیزاده هم می‌آید و آرای اصلاح‌طلبان توزیع می‌شود خود آقای رفسنجانی می آید و جالب هم این است که آقای هاشمی بااینکه نماد جبهه راست بود و خود اصلاح‌طلبان هم بسیار بر علیه هاشمی حمله کردن اصلاحات احساس کردن در سال هشتاد و چهار در برابر پیروزی اصولگراها مجبورند از هاشمی حمایت کنند رای اصلاح‌طلبان توجیه شد و در انتخابات ناکام ماندند این باعث شد اصلاح‌طلبان چند تجربه کسب کنند درعین اختلاف ایدئولوژیک خودشون سعی کردند منسجم عمل کنند و سعی کردند آقای هاشمی را در طیف خودشان جذب کنند آقای هاشمی نیز که از آقای احمدی‌نژاد شکست‌خورده بود انگیزه لازم را داشت برای مخالفت با احمدی‌نژاد پیوست به اصلاح‌طلبان تا به امروز که هاشمی را بااینکه فرد اعتدال‌گرا هست و خیلی‌های دیگر مثل آقای هاشمی مثل آقای روحانی آقای نوبخت این‌ها همه جناح راستی بودند و مخالف چپ‌ها بودند حتی در ابتدای دولت خاتمی این‌ها اصول‌گرا به حساب می‌آمدند آقای روحانی در لیست اصول‌گرا بودند مثل آقای نوبخت و خیلی از اعضای دولت آقای روحانی تقریباً از سال هشتاد و چهار به اینور که اصولگراها و احمدی‌نژاد به‌قدرت‌رسیده بودند طیف میانه‌رو جناح راست مثل آقای روحانی و هاشمی پیوستن به جناح اصلاح‌طلب ها رسیدیم به‌سال هشتاد و هشت در سال هشتاد و هشت که همه جناح‌های اصلاح‌طلب از میانه‌رو تا تندرو هم حال میرحسین موسوی تجمیع پیدا کردند بااینکه اختلافات فکری و مبنایی وجود داشت اصلاح‌طلب هایی داریم که مذهبی هستند ولی اصلاح‌طلب هایی که تندرو بوده‌اند مثل اکبر گنجی حتی لائیک بودند و خیلی چهره‌های دیگر اصلاحات با هم ائتلاف کردند مجمع روحانیون که میانه‌رو بودند مثل مجید انصاری خاتمی و کروبی جبهه مشارکت سازمان مجاهدین کارگزاران سازندگی آقای هاشمی را غیره بالاخره طیف شکل گرفت بر علیه آقای احمدی‌نژاد و اون اتفاقات ده سال هشتاد و هشت رقم خورد این اتفاقات باعث شد این‌ها بیشتر با هم هم‌بستگی پیدا کنند و دوتا درس گرفتن یکی که اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیده‌ایم که باید یک بخشی از بدنه تندروی خودشان را کنار بگذارند اون بدنه تندرو به‌خاطر اظهارات تند مثل اکبر گنجی در دوره احمدی‌نژاد شروع کردند به خارج شدن از کشور کدیور خارج شد اکبر گنجی خارج شد سروش نیز خارج شد اصلاح‌طلبان به‌خاطر این‌که این‌ها از کشور خارج شدند یه نفس راحت کشیدن چون این‌ها خیلی رادیکال بودند و حتی زمانی‌که حاتمی هم رئیس‌جمهور بود بعضی از این اصلاح‌طلب‌ها مسئله عبور از خاتمی را در پیش کشیدند که خاتمی هم برامون جواب نمی‌دهد یه آدمی بیاوریم که از خاتمی این وجه مذهبی هم نداشته باشد و کاملاً سکولار باشد بنابراین تجربه اول این بود اختلافات داخلی کنترل شود و و تندروها را بهشون بها ندهند از طرفی نیروهای میانه‌رو مثل روحانی و نوبخت که کاملاً جذب خودشون شده‌اند این درس اول بود درس دوم این بود که اصلاح‌طلبان اگر نقدی به امام ندارند از آن حرف نزنند به خاطره همین اصلاح‌طلب ها تو این سال‌ها زیاد است امام حرف می‌زدند و خودشان را وام‌دار امام می‌دانند تصمیماتی که می‌گیرند در جماران می‌گیرند بیت امام در جماران در اختیار این‌هاست سیدحسن خمینی هم سو با این‌هاست در مورد امام زیاد صحبت می‌کنند و گریه هم می‌کنند یکی از نمایندگان مجلس اگر به یاد داشته باشید در دوره قبل وقتی در مورد امام صحبت می‌کرد گریه شدیدی می‌کرد ولی افکار امام را کنار گذاشتند تجربه این‌ها این را می‌گوید که اگر قراره استحاله انجام شود نمی‌توان به صورت آشکار این کار را انجام داد و بر علیه امام و ارزش‌ها صحبت کرد بعد بگیم ما اصلاح‌طلب هستیم و یک زمان شاگردان امام بودیم به‌خاطر همین تصمیم بر این شد در ظاهر از امام صحبت کنند ولی در باطن اندیشه‌ها شان برعلیه امام هست به‌خاطر همین ما الان مشاهده می‌کنیم کسانی که در بیت و دفتر امام هستند نسبت‌به توهین به امام واکنش نشان نمی‌دهند ولی همچنان برند امام را حفظ می‌کنند برای خودشان و چون جامعه دینی و انقلابی هست نمی‌توانند آشکارا از امام عبور کنند این دو تا درسی بود که در این سال‌ها آموخته‌اند بنابراین وقتی در انتخابات دوره دهم آقای روحانی این‌ها از این‌ درس ها به‌خوبی استفاده کرده‌اند فلذا این‌ها نیروهایشان را به‌جای این‌که حول یک نفر تنگ تجمیع می‌کنند حول آقای روحانی جمع کرده‌اند که یک چهره اعتدالی و میانه‌رو به حساب می‌آمد اصطلاح‌ها در سال نود و دو بدنه اجتماعی خود را در کنار روحانی که بدنه اجتماعی نداشت اما توان لابی و ارتباط خوبی در سطح نظام داشت قرارداد این‌ها می‌گفتند نظام هنوز حرف‌های دوم خرداد ماه را فراموش نکرده که ما می‌توانیم حتی بر علیه خدا هم راه‌پیمایی کنیم و لذا حالا که نظام به ما اعتماد ندارد ما بدنه اجتماعی خودمان را ببریم بدیم همه‌ساله آقای روحانی فلذا وقتی آقای روحانی رای آورد دولت خودش را ترکیبی از عناصر اعتدالی و اصلاح‌طلب‌ها چید و این سال‌ها هم مورد حمایت اصلاحات بود اتفاقی که این روزها افتاده بسیار وی از اصلاح‌طلب‌ها به‌ویژه تندروها حرفشون اینه ما در این همراهی با روحانی چیزی به دست نیاورده‌ایم بخصوص آقای عارف. به‌هرحال ایشون به نفع روحانی در انتخابات کنار کشید و روحانی او را فراموش کرد.روحانی از عارف حمایت نکرد ایشان نتوانست رئیس مجلس شود البته ایشان هم از عناصر میانه‌رو و اعتدالی بودند ولی حمایت نشدند. از آن طرف تندروهای اصلاحات بر این باورند ما بدنه اجتماعی را پای کار دولت روحانی آوردیم ولی چون این دولت ناکارآمد بود چرا ما باید از آن حمایت کنیم. چرا باید قربانی این دولت بشویم و بی‌آبرویی اش برای ما بماند و البته آقای خاتمی در این بین تحت فشار است علاوه‌بر ارتباط با طیف تندرو طیف میانه‌رو مانند آقای ناطق نیز با حسن خمینی و روحانی در ارتباط است. امثال خاتمی سعی می‌کنند طیف میانه‌رو درپیش بگیرند ولی درهرصورت با تندروها هم در ارتباط هستند به‌هرحال اصلاحات در سال آینده با این شرایط وارد انتخابات می‌شوند که آقای بهزاد نبوی را به‌عنوان رئیس انتخاب کردند این انتخاب نشان می‌دهد اصلاحات با انتخاب یک فرد تندرو همچون بهزاد نبوی هرچند که در انتخابات شکست بخورد می‌خواهند مستقل عمل کنند و از جریان دیگری حمایت نکنند. از جمله افرادی که برای کاندیداتوری در شورای هماهنگی اصلاحات مطرح هستند پزشکیان ظریف خرازی جهان‌گیری محسن هاشمی و… هستند. از آن طرف برخی اصلاح‌طلبان میانه‌رو بر این عقیده هستند چون بسیاری از کاندیداهای این جریان من توسط شورای نگهبان رد صلاحیت خواهند شد ما دوباره بیاییم و از یک فردی که از این فیلتر عبور می‌کند حمایت کنیم همچون سال نود و دو و نگذاریم یک اصول‌گرا مثل آقای رئیسی رای بیاورد. در این‌جا افراد میانه‌رو مطرح هستند که این‌ها می‌توانند از آن‌ها حمایت کنند مثل آقای لاریجانی و دهقان ولی طبیعی است که شکاف بین بدنه و سران اصلاح‌طلبی وجود داشته باشد و همراهی نکنند و این اختلافات به‌وضوح دیده می‌شود. سران اصلاحات مدت‌هاست که از مبانی اسلام و انقلاب و امام عبور کردند ولی در ظاهر خود را متولی این ارزش‌ها و حتی گفتمان امام می‌دانند اما بدنه اجتماعی آن‌ها بر این اعتقاد است که باید چهره سکولار خود را نشان دهد و با این چهره سکولار وارد میدان شود. و نباید ژست اصلاحی و انقلابی را ادامه دهند این شکاف به‌قدری است که اگر بدنه اصلاحات احساس کنند آن کاندیدای مورد نظرشان در رقابت‌ها وجود ندارد حاضر نمی‌شوند رای بدهند به پای صندوق بیایند مثل اصولگراها برمبنای عقیده عمل نمی‌کند برای رفع این مسئله راهکارشان این است ایجاد دوقطبی‌های سیاه مثل همان راه کارهایی که در سال نود و شش انجام دادند و مردم را از آقای رئیسی ترساندند.با ترساندن بدنه اجتماعی خود آن‌ها را وادار به حضور در پای صندوق کردند این موضوع این دوره هم پیگیری خواهد شد و ایجاد یک دو قطبی( جنگ و صلح)و این‌که این‌ها رای بیاورند از برجام خارج خواهند شد و جنگ رخ خواهد داد .و نکته دوم تأکید بر آزادی‌های اجتماعی خواهند داشت که اگر اصولگراها رای بیاورند آزادی‌های اجتماعی محدود خواهد شد تا چه حد موفق خواهد شد مشخص نیست ولی نباید ازاین غافل شد که اصلاح‌طلب‌ها توان رسانه‌ای بسیار بسیار بالایی دارند.

 برگرفته از سخنرانی جناب آقای دکتر عبداله مرادی در تاریخ 20 اردیبهشت 1400

 نظر دهید »

جریان شناسی سیاسی اعتدال گرایی

26 خرداد 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

جریان شناسی سیاسی اعتدال گرایی

با توجه به ثبت‌نام حوزه انتخابات و این‌که دوتا جناح دوتا صف‌بندی در انتخابات به‌نظر می‌رسه حضور دارند یکی جریان انقلابی و دیگر جریانی که تا حدی اصلاحاتی و اعتدالی است. طبیعتاً آقایان رئیسی و آقای جلیلی آقای سعید محمدی و آقای فریدون عباسی و آقای زاکانی در طیف انقلابی قرار دارند آقای جهان‌گیری و آقای پزشکیان و آقای لاریجانی در طایفه اصلاحی و اعتدالی.می‌تونیم این تصور را داشته‌باشیم که در عرصه انتخابات پیش رو موضوعی که باهاش مواجه هستیم یک دوقطبی انقلابی در مقابل اعتدالی خواهد بود یعنی جریان اعتدال برای آقایان لاریجانی و آقای جهان‌گیری که حالا بالاخره تائید خواهند شد احتمالاً وارد این فضا خواهند شد جریان انقلابی جریانی است که عقلانیت ندارد تندروی می‌کند نمی‌تواند نخبگان را همراه خودش کند و مسائل و روابط خارجی هم درواقع برنامه مشخص ندارد با این دست فرمون جریان اعتدالی و اصلاحی وارد عرصه انتخابات خواهند شد در مقابل جریان انقلابی بر این تاکید می‌کنند که طیف حاکم کارآمد نیست و علت نا کارآمدی اش اینه که همه برنامه‌ها را تنظیم کرده با سیاست‌های غرب و آمریکا برجام و طبیعتاً داخل را رها کرده و ظرفیت‌های داخلی را هم رها کرده این شکاف شکاف بسیار جدی است و به‌احتمال بسیار زیاد با توجه به این صحبت‌ها احتمالاً مسئله‌ای هسته‌ای و مسئله برجام جزو مهم‌ترین بحث انتخاباتی خواهد بود. این شکافی که وجود دارد با توجه به نظرسنجی‌هایی که الان مطرح می‌شه بین تقریباً چهل درصد تا چهل و پنج درصد پیش‌بینی حضور مردم در انتخابات هست و احتمالاً در روزهای آینده جو فضا انتخاباتی ترخواهد شد تبلیغات جدی‌تر می‌شه ممکنه این عددتغییر کنه به‌هرحال این عدد یک عددی هست که بر خلاف چند انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر که میزان مشارکت بالا بود شاید شصت و پنج درصد هشتاد درصدی داشتیم این انتظار را ایجاد کرده لذا این میزان مشارکت در انتخابات یا فضای اجتماعی که خیلی گرم نیست در انتخابات به نوعی یکی از دغدغه‌های مهم در کشور است که احتمالاً شما هم با آن مواجه شدید این گفتمان رای ندادن در عرصه انتخابات این‌که حالا سعی می‌کنیم روی این طیف بیشتر تمرکز کنیم ‌جریان یا افراد یا ثروتمندانی که به هر دلیل احساس می‌کنند که رای ندادنش حائز اهمیت نیست و لذا مشارکت نمی‌کنند ما می‌خواهیم تمرکزمان را روی این‌ها بگذاریم چون از این مشارکت چهل درصد به‌طور طبیعی بیست درصد از جامعه ما انقلابی و اصول‌گرا رای می‌دهند ده‌درصد جریان اصلاحات و اعتدالی رای می‌دهد بخش زیادی از جامعه طیف خاکستری هستند یا در واقع این طیف خاکستری خیلی گرایش سیاسی ندارد و لذا هر دوره‌ای ممکن است به یک نامزدی اقبال کنند به این معنا نیست که آن نامزد به‌عنوان ایدئولوژی و فکری قبول می‌کند الان مسئله این طیف خاکستری هست طیفی که گرایش فکری وابسته به جریان‌های سیاسی ندارد او یک شهروند است این شهروند متأسفانه در افزایش فشارهای معیشتی ناشی از تحریم‌ها و ناکارآمدی دولت قرار دارد و از طرف دیگر تحت فشار فضای افکار عمومی و فضای مجازی هست که مرتب تلقین می‌شود در انتخابات شرکت نکنید چون در انتخابات عملاً رای دادن یا انتخاب‌های افراد تأثیری بر وضعیت زندگی مردم نداره این گفتمانی است که در فضای مجازی در حال تقویت شدن است به‌نظر می رسد با چند دسته از این افراد مواجه هستیم یعنی این‌که گفتمانی که شرکت نکنید و انتخابات فایده‌ای ندارد و تأثیری ندارد چند دسته هستند این‌که هیچ وجه با هم برابر نیستند شما برای این‌که بتوانید وارد گفت‌وگو بشوید با این افراد باید اول تفاوت‌های این‌ها را بشناسید. یک دسته از این افراد شهروندانی هستند که متأثر اصلاحات هستند جریان اصلاحاتی که در دوره‌های مختلف در انتخابات پیروز شده و اگر پیروز نشده طرح موضوع تقلب را مطرح کرده مثل سال هشتاد و هشت این جریان امروز هم تاکید می‌کند که این انتخابات بی‌فایده است و تغییر در سیاست‌ها داده نمی‌شود و به نوعی این‌ها می‌کوشند که خودشان را از هشت سال آقای روحانی مبرا کنند انتخاباتشان کاملاً بر این مبنا استوار است و مسئله آن‌ها این است که خودشان را از روحانی جدا کنند و فاصله از روحانی را برای خودشان تعریف کنند تا شریک ناکارآمدی‌های دولت روحانی نباشند. حق جریان در فضای مجازی این است که می‌گویند اقتصاد کشور بخش خیلی زیادی در اختیار دولت نیست در اختیار نهادهای عمومی و یا قرارگاه‌های سازندگی است مثل بنیاد مستضعفان مثل قرارگاه خاتم‌الانبیا مثل بنیاد اجرایی فرمان امام و لذا عملاً دولت بخش اندکی از اقتصاد را در اختیار دارد بنابراین دولت نمی‌تواند قولی برای رفع مشکلات اقتصادی بدهد چون چیزی در اختیار ندارد در حوزه فرهنگ هم برهمین اشاره می‌کنند. در حوزه سیاست هم برهمین تاکید می‌کنند که حاکمیت اجازه نمی‌دهد سیاست‌های دولت پیش برود.
جریان اول جریانی که اصلاح‌طلب است و خودش را نزدیک به اصلاح‌طلب می‌داند و به نوعی وارد این موضوع عدم حضور در انتخابات می‌شود. جریان دوم جریان نفاق است درواقع منافقین هستند که در این دوره انتخابات زیاد بر این مسئله تأکید می‌کنند و خیلی مهم است که بدانیم خیلی از این تبلیغات فضای مجازی ناشی از همین منافقین است یک ویژگی‌ای که این منافقین دارند این است که با ادبیات خودشان و تابلوی خودشان و اسم خودشان نمی‌توانند در عرصه فضای مجازی حضور پیدا کنند به‌جهت این‌که جامعه آن‌ها را پس می‌زند ولی این توانمندی را دارند که حرف‌هایشان را با اسامی مستعار و اکانت های فیک و بدون شباهت به گفتمان منافقین حرف‌ها را بزنند یعنی موضوع عدم انتخابات را با ادبیات تند خودشان مطرح می‌کنند و یا با ادبیات اصلاح‌طلبان بیان می‌کنند پس بدانید یک بخشی از این فضاهای مجازی که وجود دارد ناشی از اکانت های فیک سازمان منافقین است که نه‌فقط از نظر اصلاحات بعضاً در لباس یا شکل فریب آمیزی اصول‌گرا یا انقلابی هم قرار می‌گیرند این‌هم متأسفانه وجود دارد که فضای انتخابات را ملتهب کنند.
بخش سوم شهروندان طبقه اجتماعی پایین هستند که در دوره‌های اخیر به آن‌ها بی‌توجهی شده و بیشترین بار فشار معیشتی بر دوش آن‌ها بوده حالا طبقه متوسطی که دارد فشار را تحمل می‌کند بالاخره به واسطه حضور در جامعه دسترسی به فضای مجازی مطالعه در فضای نخبگانی حرف و انتقاد خودش را بیان می‌کنند.
اما طبقه مستضعف جامعه دارد فشار را تحمل می‌کند احتمالاً ظرفیتی برای بروز انتقادات خودش ندارد این‌ها دسته سوم مدنظر ما هستند که دستگاه بسیار مهم هستند.
ما از انتخابات سال نود و چهار و نود و دو مجلس می‌توانیم ایت را مشاهده کنیم که نوعی تغییر در ترکیب رأی‌گیری دارد اتفاق می‌افتد. به این معنا که صندوق‌های رای در مناطق بالای شهر یا مرکز شهر به سمت بالا در تهران مملو از جمعیت شرکت‌کننده انتخاباتی هستند بیشتر با این هدف که آقای رئیسی رای نیاورد و دیوار نکشد از این شعارها و تبلیغات دروغ آمیز دیگر. اما یک بخشی از جامعه ما در جنوب شهر از سال نود و دو یا نود و چهار به این طرف پای صندوق‌های رای نرفت در انتخابات گذشته کاملاً مشهود بود.درحالی‌که صندوق‌های شمال شهر شلوغ بود و صف بود ولی صندوق‌های جنوب شهر و شهرهای اطراف مثل اسلام‌شهر رباط‌کریم پرند خیلی خلوت‌تر از صندوق‌های بالای شهر تهران بود و این مسئله در سال‌های قبل‌تر برعکس بود در جنوب شهر بیشتر مشارکت داشتیم.ولی این دوره در حال تغییر است علت هم این است که طبقه مستضعف احساس می‌کند جریان اصول‌گرا و اصلاح‌طلب به نوعی منافع سیاسی و درگیری سیاسی خودشان را دنبال می‌کنند و عملاً طبقه مستضعف را فراموش می‌کنند که متأسفانه در هشت سال آقای روحانی کاملاً به عینه اتفاق افتاد به‌همین‌جهت ما می‌بینیم اعتراضات اجتماعی که صورت‌گرفته در سال نود و شش نود و هفت و نود و هشت موضوع بنزین کاملاً متأثر از همین طبقه مستضعف بود دیدیم در همه اعتراضات و ناآرامی‌ها و حتی تخریب‌هایی که اتفاق افتاد در مناطق شهرهای پایین مثلاً در فردیس کرج اسلام‌شهر بهارستان اصفهان در مناطق حاشیه‌ای شهرهای بزرگ اتفاق افتاد اتفاقاً طبقه متوسط در اعتراضات شرکت نکردند و این نشان می‌دهد کاملاً مناسبات اجتماعی ما در حال تغییر است.
شما که به‌عنوان نخبگان جامعه در حوزه‌های علمیه و همچنین دیگر نخبگان که در حوزه‌های دانشگاهی فعالیت می‌کنند وقتی با گفتمان عدم رأی‌دهی مواجه می‌شوند طبیعتاً ابتدا باید جنس عدم رأی‌دهی را بشناسند تا ارتباط منطقی با افراد برقرار شود برای تغییر نظرشان درمورد رأی‌دهی.
با این سه دسته‌ای که صحبت کردیم به‌نظر می‌رسه متفاوت باید صحبت کرد دسته اول که جریان اصلاحات هستش طبیعی است که حرف بسیار سیاسی و غیرواقعی را مطرح می‌کنند. یعنی تاکید می‌کنند که نود درصد کشور در اختیار رهبری و نهادهای زیر نظر رهبری هست و دولت اختیاری ندارد ولی از طرف مقابل لیستی از کاندیدها در جریان اصلاحات ثبت‌نام می‌کنند برای حضور در انتخابات در شورای اسکان ساز اصلاح طلبان چهارده نفر ثبت‌نام کردند این مهم‌ترین تناقض این جریان است باید روی همین نکته تأکید کنیم که چرا جریانی که دولت را هیچ‌کاره و ضعیف می‌داند این چنین تبلیغات میکند
باید مواجه ایجابی صورت بگیره که اتفاقاً دولت همه‌کاره است و مگر نهادهای دولتی چقدر هستند. طبیعی است کشور به این بزرگی و با توجه به مسئله ارز و تأثیری که دلار در زندگی مردم دارد متأسفانه الآن هیچ‌چیزی ندارد. و اتفاقاً مدیریت دلار و صادرات کاملاً در اختیار دولت است یعنی مهم‌ترین بخش اقتصاد کشور کاملاً در اختیار دولت است. اتفاقاً همین‌جاست که سرمنشأ مشکلات در جامعه است مدیریت واردات صادرات و بالاخره وزارت سمت است که تعیین می‌کند چه کالاهایی وارد بشود چه کالاهایی ممنوع بشود چه کالاهایی باز بشود. این مثال‌ها مثال‌هایی است که شما می‌توانید در مقابله با افرادی که از جریان اصلاحات این بحث را مطرح می‌کنند بزنید و طبیعتاً می‌شود یادآوری کرد موضع‌گیری‌هایی که مثلاً آقای روحانی در هشت سال گذشته داشت بالاخره روحانی ادعایش این بود که من صد روزه مشکلات را حل می‌کنم اما او هم آدمی نبوده که کشور را نشناسد و فضای سیاسی کشور را نشناسد یک‌مرتبه هم‌چنین حرفی بزند. ‌وقتی روحانی ادعای حل صد روزه را انجام می‌دهد نمی‌تواند هشت سال بعد بگوید به من اجازه ندادند شما اگر از کشور بی‌اطلاع بودید بله ولی کسی در جایگاه ایشون با سوابق سیاسی و امنیتی و مدیریتی که ایشون داشت نمی‌تواند بعد از هشت سال بگوید به من اجازه ندادند. برای جریان دوم که جریان نفاق این برمی‌گردد به شم سیاسی عزیزان که چقدر بتوانند ادبیات منافقین را بشناسند. منافقین معمولاً اگر از ادبیات خودشان بخواهند استفاده کنند و در واقع زیر پوشش دیگران قایم نشوند معمولاً عبارات کلمات خاص خودشان را استفاده می‌کنند مثلاً درمورد روحانیت که ما می‌گوییم روحانی یا روحانیت یا اصطلاح آخوند یا معمم استفاده می‌شود منافقین خیلی اصرار دارند که از کلمه ملا استفاده کنند و یا بعضاً به جمهوری اسلامی کلمه رژیم ملاها را می‌گویند. این‌ها ادبیات خاص منافقین است و از این‌دست ادبیات درواقع زیاد دارند. تاکید بر کلمه شورش یا کانون شورشی که منافقین از آن صحبت می‌کنند این‌ها کلید واژه‌هایی است که از طریق این کلیدواژه‌ها می‌توان پی‌برد در فضای مجازی فردی که در حال صحبت است فردی است که احتمالاً وابسته به گروهک منافقین است البته این‌ها بعضا در پوشش جریان‌های انقلابی هم ظاهر می‌شوند. اما چون به‌دنبال توهین کردن هستند معمولاً فحاشی می‌کنند به‌سرعت می‌توانند خودشان را لو بدهند در فضای مجازی.

اگر با اکانت های فیک مواجه شدید حتما به این نکته توجه داشته باشید و رسواسازی ارتباط منافقین تاکید کنید و وارد بحث با این مجموعه نباید بشوید چون تکلیف این مجمع روشن است. اما جریان سوم جریان طبقه اجتماعی پائین را طبیعتاً باید با نگاه همدلی بیشتر وارد گفتگو شوید چون طبقه اجتماعی پایین نگاه سیاسی و ایدئولوژیک ندارد. طبقه پایین به درست یا غلط به این جمع‌بندی رسیده که اصولگراها دغدغه مردم را ندارند و اصلاح‌طلبان هم همچنین. لذا گفتگو نیازمند این است که با گفتمان همدلی وارد شوید و بخشی از صحبت‌های ایشان را بپذیرید چون در جریان اصول‌گرایی هم آدم‌هایی داریم که از جنس اعتدالی‌ها باشند لذا شما تمرکزتان در دفاع از اصول‌گرایی نباید باشد اتفاقاً باید نقدهای مقابل را نسبت‌به اصول‌گرایی مطرح کنید همان‌طور که در جریان شناسی اصول‌گرایی مطرح شد اصول‌گرایی امروز بی‌معناست چون جریانات مختلف سیاسی کنار هم قرار گرفتن تحت عنوان اصول‌گرایی. می‌توانیم بر مفهوم انقلابی بودن تاکید کنیم اتفاقاً وقتی بر انقلابی بودن تاکید کنیم ادامه برقراری ارتباط بیشتر می‌شوداو احساس می‌کند که شما درک می‌کنید فضای اجتماعی را. اگر انتخابات‌های دوره سال نود و دو و نود و شش میزان مشارکتش را بررسی کنید خیلی آشکارا می‌بینید مناطقی که خیلی محروم‌اند مناطق و استان‌های بسیار بسیار محروم مانند جنوب کرمان و جنوب خراسان بسیار معنادار رای می‌دهند. مثلاً در این سال‌ها می‌بینید آقای رئیسی در آن‌جا رای اول می‌شود و بعد آقای رئیسی رای اول می‌شود.

این‌ها معنادار است یعنی طبقه اجتماعی بسیار بسیار پایین ماکه بسیار مستضعف است علی‌رغم این‌که گله‌مند و نگران است اما تشخیص می‌دهد که یک اصول‌گرا می‌تواند انقلابی باشد و لزوماً هر اصول‌گرایی انقلابی نیست این را جامعه تشخیص می‌دهد. وقتی بر مبنای انقلاب تأکید کنید ارزش‌های انقلاب موضوع مبارزه با فساد تأکید کنید و در این‌موضوع اصول‌گرا و اصلاح‌طلب را آن‌گونه که واقعاً هست نشان بدهید برای مردم جامعه احساس نکند که از اصلاح‌طلبی بدتان می‌آید ودر مقابل از اصول‌گرایی دفاع می‌کنید. نه! معیار باید معیار انقلاب باشد اگر کسی اصلاح‌طلب است و سالم است تاییدش کنید و اگر کسی اصول‌گرا است دارای مشکلاتی است به‌صورت شفاف آنان رد کنید با این‌دست فرمان می‌شود وارد گفتگو با طبقه اجتماعی پایین شد طبقه اجتماعی پایین این را می‌فهمد که نیروهایی در این کشور که می‌توانند وضع زندگی مردم را متحول کنند نیروهایی هستند که مردمی باشند. در انتخابات هم می‌بینیم بخش زیادی از مردم این فرد را احمدی‌نژاد می‌دانستند و عده زیادی به او رای داده‌اند وقتی مردم بدانند کسی هست که مشکلات آن‌ها را درک می‌کند و به سمت آن‌ها می‌رود آن‌ها هم پاسخ مثبت می‌دهند و مشارکت می‌کنند. به‌نظر می‌رسد آقای رئیسی و آقای سعید محمد هم این ظرفیت را دارند او همچنین آقای جلیلی این‌ها اشخاصی هستند که با تاکید به روحیه انقلابی و مردمی و ساده‌زیستی اینها طبقه مستضعف جامعه را که گله‌مند است جذب عرصه انتخابات بکنید. مسئله‌ای که به‌نظر می‌رسد بر اساس تحلیل فضای عمومی انتخابات بسیار اجتماعی خواهد بود نوع مشارکت و نگاه مردم به انتخابات نوعی نگاه اجتماعی خواهد بود چراکه مسائل اجتماعی الان مهم‌ترین مسئله زندگی مردم است مردم مسائل سیاسی و فرهنگی اولویت‌های دوم سوم‌شان است مسئله اجتماعی مسئله مهم‌تری است چون به واسطه فشارهایی که الان دچار حاشیه‌نشینی، سکونت‌های غیررسمی حتی دچار اعتیاد ممکن است شده باشد طلاق خانواده‌های بی‌سرپرست خانواده بدسرپرست این مسائل مسائلی است که اکنون در جامعه بسیار حائز اهمیت است. جریان اجتماعی که می‌خواهد کرنش کند باید حتما روی مسائل اجتماعی تمرکز کند و جامعه به‌خصوص جامعه مستضعف متوجه شود که جریان انقلابی می‌تواند مسائل اجتماعی را درک و تحلیل کند و اتفاقاً برایش راه‌حل داشته باشند، پس حتما روی حوزه مسائل اجتماعی عزیزان تاکید بیشتری داشته باشند هم در حضور در محیط‌های اجتماعی هم در تقویت امید و انگیزه‌بخشی به این طیف. طبقه متوسط به‌نظر نمی‌رسد فعلا قصد مشارکت در انتخابات را داشته باشد . البته رویکرد رسانه‌های غربی تغییر کرده در گذشته اگر خاطرتان باشد تاکید به عدم شرکت در انتخابات و تحریم انتخابات می‌کردند اما در چند دوره اخیر رسانه‌های غربی به‌صورت آشکار یا ضمنی تلاش می‌کنند که اتفاقاً مردم را تشویق به مشارکت کنند و به آن‌ها جهت بدهند به سمت کاندیدای موردنظر آمریکا و اروپااین کار را اتفاقاً در انتخابات آتی هم صورت خواهند داد . ما باید انتظار داشته‌باشیم طبقه متوسط آن طیف اولی که صحبت کردیم اصلاح‌طلبان که گفتند دولت هیچ‌کاره است ما چرا رای بدهیم این‌ها احتمالاً با تغییر موضع کشورهای اروپایی و آمریکایی تغییر موضع بدهند و وارد انتخابات بشوند لذا این را هم مدنظر داشته باشید در جریان مقابل با اصلاح‌طلبان همه ما باید تلاشمان این باشد که در انتخابات مشارکت را افزایش دهیم تأکید بر این نکته که حضرت آقا مشارکت حداکثری نیاز دارد متأسفانه بعضی از اصولگراها بر این تاکید داشتند که مشارکت حداقلی داشته‌باشیم تا یک اصول‌گرا رای بیاورد بر خلاف نظر حضرت آقا است لازم است تاکید شود حضرت آقا دنبال انتخابات حداکثری هستند البته در این انتخابات باید انتخاب اصلح صورت بگیرد. در مورد انتخاب اصلح واقعیت ماجرا این است که مفاهیم و عبارات مثل آزادی و عدالت اقتصادی معیشت انقدر تکرار شدن در عرصه انتخابات که هیچ مفهومی جدید و دست‌نخورده وجود ندارد نمی‌توانیم با شعارهای جدید در عرصه انتخابات نه‌فقط در جریان انقلابی بلکه هیچ‌کس نمی‌تواند وارد این‌موضوع بشوند طبیعتاً راه‌حلی وجود دارد برای این وضعیت تأکید بر شاخص‌های انتخاب اصلح خیلی عامیانه و مرسوم یعنی جامعه علی‌رغم این‌که ممکن است ناآگاهانه رای بدهد اما تا یک فردی را باور نکند
به او رأی نمی‌دهد ما باید تاکید کنیم بر باورپذیر بودن نامزدهای انقلابی و شاخص نامزدهای اصلح هستند. شعارهای افراد اجرایی و امکان‌پذیر باشد این مهم‌ترین شاخص است مردم حتی اگر بی‌سواد هم باشند تا حد زیادی درک می‌کنند که چقدر فرد کاندید دارد شعار می‌دهد که قابل‌اجرا باشد. بعضی از شعارها خیلی متوهمانه است ایراد جامعه درک می‌کند ما باید این را تاکید کنیم که مردم به نامزدی رای بدهند که شعارهای آن عملیاتی و قابل‌اجرا باشند. شاخص‌ بعدی در همین راستا طبیعتاً باید شعارهایی که داده می‌شه با سابقه کاری و سابقه زندگی آن فرد هم سازگاری داشته باشد نمی‌توانیم شعاری بدهیم که گذشته ما خلاف آن را اثبات می‌کند یا شعاری بدهیم که در یک ماه یا دو ماه قبل حرف دیگری می‌زدیم دومین و سومین شاخصه صداقت هست یعنی ما ناگزیر هستیم در جامعه‌ای که گرفتار مسئله دروغ است مسئله صداقت را باید در آن تأکید کنیم جامعه با انها ارتباط برقرار می‌کنند الان انقدر فشار روانی و سیاسی وجود دارد اتفاقاً به‌دنبال سادگی است ما نباید انتخابات را برای مردم پیچیده کنیم نباید برای مردم جناح‌بندی‌ها و مسائل را دشوار جلوه بدهیم اتفاقاً باید خیلی ساده بیان کنیم و این سادگی را مردم بخوبی می‌توانند متوجه بشوند. اگر برگردید به انتخابات‌های گذشته می بینید همه نامزدها از این سادگی استفاده کردند مثلاً احمدی‌نژاد را ببینید در سال هشتاد و چهار خیلی ساده وارد عرصه انتخابات شد و اتفاقاً همین سادگی باعث رای آوردن او شد پیام خیلی ساده‌ای داشت می‌گفت می‌خوام برای مردم کار کنم کاری نداریم بعداً چه اتفاقی افتاد یا حتی آقای روحانی در سال نود و دو وقتی آمد پیام ساده‌ای داشت بازهم کاری نداریم که صداقت داشت یا نه اما سادگی در صحبت‌های ایشون هم بود پس ما باید از این ظرفیت استفاده کرد این مردم دنبال پیام‌های ساده‌اند دشوار نکنیم مؤلفه‌های انتخاب اصلح را. آقا در صحبت‌های اخیرشان در سخنرانی نوروزی و سخنرانی این‌که دوازدهم اردیبهشت داشته‌اند بر دو موضوع تاکید جدی کردند یکی بر جوانی به‌عنوان مؤلفه بسیار مهم. جوانی را وقتی توضیح می‌دهند جوان یعنی کسی که انرژی و توان داشته باشد ظرفیت‌های داخلی را بشناسد اعتقاد به ظرفیت‌های داخلی داشته باشد بیاید کار کند این شاخص اول ایشون مطرح می‌کنند. اهل کار بودند درواقع شاخص اول است کسی که اهل کار باشد مثل آقای روحانی نمی‌گوید نگذاشتند من کار کنم. اگر نگذاشتند هم شما باید تلاش خود را بکنید نمی‌توانید بنشینید بی‌توجه بگویید جمعه صبح از خواب بیدار شدم دیدم بنزین گران شده‌است. این نکته اول بود و نکته دوم شناخت مسائل کشور است. آقا بر این تاکید داشتند کسی که می‌خواهد نامزد بشود باید بداند کشور چقدر بزرگ است خودش را برای اشل جایگاه آماده کرده باشد بداند در واقع کار و مسئولیت دشوار دارد می‌پذیرد پس یکی اهل کار بودن و یکی فهم است.
به باورپذیری می‌رسیم یعنی فرد وقتی دارد صحبت می‌کند جامعه بداند او می‌فهمد چه کاری انجام بدهد نیامده مدیر یک مدرسه باشند نیامده نماینده مجلس باشد می‌خواهد رئیس‌جمهور باشد باید برنامه مند باشد و بتواند لیستی از برنامه‌ها ارائه بدهد این‌ها باید شاخص‌هایی باشد که بر آن تأکید کنید فرد نه‌تنها برنامه‌هایش باید مشخص باشد بلکه تیم اجرایی و تیم انتخاباتی‌اش را از الان معرفی کند. پس یکی از شاخصه‌های انتخاب اصلح این است که فرد هم برنامه محور و هم تیم محور باشد.
دسته سوم بسیار حائز اهمیت است بخشی از آن متأسفانه با توجه به موضع‌گیری‌های آقای احمدی‌نژاد دارد به نوعی جهت‌گیری می‌شوند. آقای احمدی‌نژاد تمرکزش بر آن طبقه مستضعفی است که وجود دارد. البته به این معنا نیست که فقط طبقه مستضعف بلکه ایشان در طبقه متوسط هم به‌جهت احساس خدمت که در سال‌های حضور ایشان وجود دارد، تمرکز دارد. حضور ایشان در مجامع به‌خاطر ویژگی‌های شخصی ایشان است که باعث می‌شود شور و حرارت و فضاسازی‌هایی اتفاق بیفتد بخشی هم به‌خاطر این است که طبقه اجتماعی طرف‌دار اوست. ولی این‌که ایشان بتواند در عرصه انتخابات این طبقه اجتماعی همسو با خودش را جهت‌دهی کند بسیار سخت است طبقه متوسط وقتی وارد عرصه سیاست شد تبدیل به جنبش‌ اجتماعی می‌شود یعنی آقای میرحسین موسوی وقتی در فتنه رفت به سمت فتنه‌گری یه طبقه‌ای را همراه خودش کند در قالب جنبش کف خیابان وارد کنه اما طبقه مستضعف قابلیت تبدیل شدن به جنبش را ندارد لذا ممکن است بیایند در انتخابات و رأی بسیار بالایی به احمدی‌نژاد بدهند اما به این معنا نیست که هر کاری احمدی‌نژاد گفت انجام بدهند یعنی مثلاً ممکن است احمدی‌نژاد بیاید در عرصه انتخابات از یک نفر دیگه حمایت کند لزوماً طبقه‌ای که می‌خواستند به احمدی‌نژاد رای بدهند سازمان رای‌شان را به نفر بعدی نمی‌بندد. یا مثلاً یک روز بخواهد قرعه‌کشی خیابانی انجام بدهد بازهم این طبقه ویژگی‌های جنبشی را ندارند برای حضور در کف خیابان. با توجه به جمیع این نکات با چهره‌هایی که احمدی‌نژادی هستند بازهم باید با رفتاری منطقی برخورد کنیم متأسفانه در سال‌های گذشته نوع گفتمان تندی بین جریان انقلابی واحمدی‌نژاد در سطح خودشان و در سطح طرف‌داران و بدنه اجتماعی بوجودآمده که خیلی تند است می‌بینیم که در جریان‌های انقلابی و اصلاح‌طلب وضعیت گفتمان به این تندی نیست. ما باید بدانیم ضمن این‌که احمدی‌نژاد چهره‌ای است که ویژگی‌های مردمی دارد اما در حوزه مبانی دینی دچار مشکلاتی است احمدی‌نژادطبق تقسیم‌بندی می‌شود که به اسلام منهای روحانیت باور دارد بحث اسلام ایرانی را می‌گویند. با علم به رویکردهای فکری احمدی‌نژاد و طبقه اجتماعی حاکم بر طرف‌داران احمدی‌نژاد سعی کنیم گفتمان و صحبتمان را با طرف‌داران احمدی‌نژاد با ملایمت و ملاطفت انجام دهیم این‌ها به واسطه گرایش به جریان احمدی‌نژادی ممکن است از انقلاب ریزش می‌کنند ریزش این‌موضوع از سمت انقلاب خواهد بود یعنی بچه‌های انقلابی ممکن است به سمت احمدی‌نژاد ریزش کنند که این ممکن است اتفاق خوبی نباشد پس سعی کنیم همه چالش‌ها و حرف‌های تندی که گفته خواهد شد به‌صورت مثبت مواجهه کنیم که این‌ها در جبهه مقابل انقلاب قرار نگیرند و موضع ‌منفی‌تری اتخاذ کنند.

برگرفته ای سخنرانی جناب آقای دکتر عبداله مرادی در تاریخ 3 خرداد 1400

 نظر دهید »

معرفی حوزه علمیه خواهران پرند

20 اردیبهشت 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند


 

آدرس سایت پذیرش:

http://paziresh.whc.ir

ادمین پذیرش:

@Sedaghat62

آدرس حوزه علمیه حضرت خدیجه کبری(س):

پرند-فاز۲-میدان ایمان-جنب مسجد امام حسین(ع)-ساختمان دارالقرآن-طبقه سوم

برای اطلاعات بیشتر با شماره ۵۶۷۹۶۴۸۰ تماس حاصل فرمایید.

#پذیرش_طلاب_خواهر
#سرباز_امام_زمان_عج
#پذیرش_طلاب_استان_تهران
#پذیرش_حوزه_های_علمیه_خواهران
#بانوان_طلبه
#خواهران_طلبه
#طلبگی_افتخار
#حوزه_علمیه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها_پرند

 نظر دهید »

سرباز امام زمان عج

20 اردیبهشت 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند


 

آدرس سایت پذیرش:

http://paziresh.whc.ir

ادمین پذیرش:

@Sedaghat62

آدرس حوزه علمیه حضرت خدیجه کبری(س):

پرند-فاز۲-میدان ایمان-جنب مسجد امام حسین(ع)-ساختمان دارالقرآن-طبقه سوم

برای اطلاعات بیشتر با شماره ۵۶۷۹۶۴۸۰ تماس حاصل فرمایید.

#پذیرش_طلاب_خواهر
#سرباز_امام_زمان_عج
#پذیرش_طلاب_استان_تهران
#پذیرش_حوزه_های_علمیه_خواهران
#بانوان_طلبه
#خواهران_طلبه
#طلبگی_افتخار
#حوزه_علمیه_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیها_پرند

 نظر دهید »

پذیرش سراسری طلاب حوزه علمیه خواهران

20 اردیبهشت 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند


رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی):

?بزرگترین وظیفه ی منتظران امام زمان علیه السلام این است که از لحاظ معنوی و عملی و پیوندهای دینی با مومنین و همچنین برای پنجه در افکندن با زورگویان، خود را آماده کنند.
◽️ ۸۱/۰۷/۳۰

? آغاز پذیرش حوزه‌های علمیه خواهران سال تحصیلی ۱۴۰۱_۱۴۰۰?

?پذیرش در مقاطع عمومی(سطح۲-کارشناسی)، مقطع عالی(سطح ۳-کارشناسی ارشد) و مقطع تخصصی(سطح۴ -دکترا)

? زمان ثبت‌نام: ۲۵ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ تا ۳۱ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۰

⬅️جهت ثبت نام به پایگاه اینترنتی www.paziresh.whc.ir مراجعه نمایید.

—-****—-

⬅️ادمین پذیرش حوزه:
@amoozesh_tehran

⬅️جهت کسب اطلاعات بیشتر با شماره ۰۹۳۸۴۲۸۷۴۳١ تماس حاصل فرمایید.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فیلم
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس