حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

  • خانه 
  • پذیرش سراسری طلاب حوزه علمیه خواهران 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

جریان شناسی سیاسی اصلاح طلبان

26 خرداد 1400 توسط حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

جریان شناسی سیاسی اصلاح طلبان
فضای سیاسی اصلاح‌طلبی به نوعی رقیب جریان اصول‌گرایی محسوب می‌شود. رقابت‌های سیاسی را باید از منظر مبانی گفتمانی مورد شناسایی قرار داد، مبانی اصلی که جریان‌ها بر اساس آن به وجود می‌آید و شکاف‌هایی که جریان‌ها حول آن‌ها شکل می‌گیرند.
در سه سال اول انقلاب سال‌های پنجاه و هفت تا شصت دوقطبی در جامعه میان جریان مکتبی و جریان لیبرال وجود داشت.جریان مکتبی انقلابی و پیرو حضرت امام بود و جریان لیبرال ملی مذهبی نهضت آزادی و محور آن آقای بازرگان بود .
در دهه شصت نهضت آزادی و ملی‌گرا از صحنه سیاسی حذف شدند و جریان مکتبی در دولت قدرت بدست گرفتن دامادش در دولت شهید رجایی و شهید باهنر و دولت حضرت آقا و میرحسن موسوی جریان مکتبی حاکم شد .با مقایسه شخصیت حضرت آقا و میرحسین موسوی و شهید باهنر و شهید رجایی تفاوت‌های درون جریانی مکتبی را می‌توانیم ببینیم گویا در درون جریانات مکتبی دو جدال دو طیف دو مدل آدم وجود دارند این دو جناح در دهه شصت خودشان را در قالب چپ و راست نشان دادند.
جناح راست فقاهتی و جناح چپ اصطلاحاً خط امام می‌گفتند که جناح چپ مدنظر است.تاکید شد که وقتی اختلاف درون جریان انقلابی صورت گرفت دو طیف مطرح شد اصطلاحاً ید و یون‌ها. جناح راست روحانیت مبارز و در مقابل جناح چپ مجمع روحانیون بودند. این جوامع سراسر کشور و اصناف شکل‌گرفته و حزب جمهوری اسلامی که ترکیب همه نیروها بود منحل شد و به بن بست رسید. بعد از آن همه نیروهای انقلابی شامل این انشعاب شدن انشعاب یدهل و یون‌ها.
جناح چپ یا جناح خط امام نمادش میرحسین موسوی و آقای خاتمی که وزیر ارشاد بود آقای کروبی که یک مقطع رییس مجلس و یک مقطع رییس حج و زیارت و نمایندگی امام در حوزه حج را به‌عهده داشت و همچنین آقای بهزاد نبوی بودند. وقتی اختلاف شد یه عده از روحانیون از درون جامعه روحانیت بیرون آمده‌اند و مجمع روحانیون را تشکیل دادند به طریق اولی در سایر گروه‌ها این اتفاق افتاد از جمله سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم همین اتفاق افتاد جناح راست سازمان گرایش بیشتری به روحانیت و به ارزش‌های سنتی و مبانی دین دارد و جناح چپ رویکرد انقلابی را تبلیغ می‌کرد وقتی مجاهدین اختلاف پیدا کردند امام آیت‌الله کاشانی را به‌عنوان نماینده فقهی منسوب کرد که اختلافات را حل کند اما عملاً این اتفاق نیفتاد چون چپ‌ها از سازمان مجاهدین بیرون آمدند. این رفتار نشان می‌دهد از ابتدا با روحانیت زاویه داشتند برخلاف راست‌ها که همسو با روحانیت بودند. مجمع روحانیون شکل گرفت گفتمان آن‌ها عدالت‌خواهانه، طرف‌دار مستضعفین، طرف‌دار کارگران، طرف‌دار مبارزه با آمریکا و بسیار سوپر انقلابی و اتفاقاً این‌ها آقای کروبی و خاتمی مخالفان را متهم به ضد ولایت‌فقیه می‌کردند یا بعضاً جناح راست را انگ اسلام آمریکایی می‌زدن مثلاً آقای مهدوی کنی و حضرت آقا را متهم به اسلام امریکایی کردند این اختلاف در درون دولت وجود داشت میرحسین موسوی و همچنین آقای پرورش خاتمی جناح چپ محسوب می‌شود اختلاف آن‌ها آن‌قدر شدید بود در دوره اول نظر آقا برای نخست‌وزیری آقای ولایتی و علی‌اکبر پرورش بود که به گزینه های مد نظر آقا مجلس رأی منفی داد و حضرت آقا را مجبور کردند که میرحسین موسوی را به نخست‌وزیری منصوب کنند. در چهار سال کشور دو شق بود آقای مرتضی نبوی، ولایتی، ناطق نوری جناح راست بودند، تحت فشار جناح چپ دولت.
در دوره دوم پیروزی حضرت آقا حاضر نمی‌شوند میر حسین موسوی را به‌عنوان نخست‌وزیر معرفی کند اختلاف شکل می‌گیرد حضرت آقا به امام می‌گویند من به‌لحاظ شرعی حجتی ندارم میرحسین موسوی و تیمش در صندلی صدارت و وزارت باقی بماند من حاضر به تداوم این‌ها نیستم مگر این‌که امام حکم شرعی و تکلیف کنند. در این اختلاف‌ها نظر امام به ماندن میرحسین موسوی بود دور دوم آقای خامنه‌ای دوره دشواری بود چون میرحسین موسوی بر دولت مسلط بود وزرایی که در دوره قبلی با آقا همسو بودند را برکنار کرد.
آقای ولایتی چند سال پیش خاطره‌ای تعریف کرد: حضرت آقا می‌خواستند برای اجلاسی به کشور آفریقایی بروند وزارتخانه‌های مربوطه حاضر نبودند به هواپیمای رییس‌جمهور سوخت بدهند به‌شدت رفتار ناپسند با رئیس‌جمهور داشتند ضمن این‌که در فضای اجتماعی نیز تخریب صورت می‌گرفت. تابستان شصت و هشت که امام رحلت می‌کند آقا رهبر می‌شوند هم‌زمان اتحاد شوروی فرومی‌پاشد و همه این‌ها باعث می‌شود جناح چپ در جمهوری اسلامی دچار بحران هویت شوند شوروی سقوط کرد گفتمان چپ در دنیا به‌شدت تضعیف شد از طرفی آقا رهبر شده بودند که این‌ها هشت سال دشمنی کرده بودند به‌طور طبیعی جناح چپ از صفحه روزگار و صفحه سیاسی کشور خودخواسته کناره‌گیری کردند. آقا تلاش کردند این مجموعه‌ها باقی بماند به اعتراف خود این افراد مثل خوئینی‌ها آقا تأکید می‌کنند کسانی که از امام حکم دارند در دوران رهبری خودشان حکم آن‌ها را تمدید می‌کند.

جناح چپ دچار بحران هویت بود باید فکر می‌کرد با چه گفتمانی ورود پیدا کند. به‌گونه‌ای که سال هفتاد و هفتاد و یک جناح چپ مثل مجمع روحانیون ضدآمریکایی بودن راه‌پیمایی سیزده آبان برگزار کردند حالا دچار مشکل شده بودند از طرفی اعضای جناح چپ گرایش به آقای منتظری داشتند که تازه برکنار شده بود توسط امام فشار فکری و روحی و معرفتی روی جناح چپ زیاد بود. در این سال‌ها ابتدای دهه هفتاد دور ماندن از قدرت باعث شد بعضی اندیشمندان این جریان این‌هایی که احساس می‌کردند نمی‌توانند در فضای جدید با افکار گذشته ادامه دهند دچار تغییر هویتی شوند مانند آقای خاتمی و آقای سروش.
آقای سروش محوریت پیدا کردن دست به تحول فکری زدند آن‌هایی که در دوره شصت چپ بودند در دوران جدید راست شدن طرف‌دار عدالت و مستضعفین و ضد آمریکا و سوپر انقلابی اما حالا راست شدن به‌جای عدالت‌خواهی طرف‌دار توسعه بودند به‌جای حمایت از مستضعفین به‌دنبال حمایت از نظام سرمایه‌داری بودند به‌جای ضدیت آمریکا دنبال روابط با آمریکا بودند کاملاً مبنای فکریشان متحول شده بود حتی درمورد ولایت‌فقیه این‌هایی که دشمنان را ضد ولایت‌فقیه خواندن خودشان ضد ولایت‌فقیه شدند. تا آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری دوم خرداد سال هفتاد و شش جریان چپ آقای خاتمی را به‌عنوان کاندید معرفی کرد خاتمی که زمانی بسیار ضد آمریکا ضد لیبرالیسم بود حالا حرف‌های جدید می‌زند و همین جور بقیه اعضای جناح چپ حرف‌های جدید می‌زنن این جناح با بخش مدرن جناح راست که مدیران آقای هاشمی در دولت بودند مثل آقای جهان‌گیری کرباسچی و آخوندی آن‌هایی که راست مدرن بودند حس کردن به‌هم نزدیک کند یک ائتلاف صورت دادند. مجموعه این‌ها خودشان را اصلاح‌طلبان نامیدند کلمه چپ خط امامی برایشان بی‌معنی بود بنابراین اسم خودشان را جنبش و جریان اصلاحات گذاشتند متقابلاً جریان مقابل جریان راست بود مشهور به اصول‌گرا شد. در دوران اصلاحات طیف بسیار گسترده‌ای شامل می‌شود بخش سنتی جریان اصلاحات مثل مجمع روحانیون بود نوع نگاهشان به اصلاحات نوع نگاه اصلاحات سیاسی عمیق نبود. بخش تندرو جریان اصلاحات جبهه مشارکت بود که به‌لحاظ سیاسی بسیار تند بود ایده فتح سنگر به سنگر مطرح شد و همچنین ایده فشار از پایین چانه‌زنی از بالا مطرح شد و خواستند به نظام آن‌قدر فشار بیاورند تا مجبور به پذیرش اصلاح‌طلبان شود.
خاتمی مطرح کرد که ما هر نه روز یک‌بار بحران در کشور داریم راست هم می‌گفت ولی بحران‌ها را جناح متبوع آقای خاتمی ایجاد می‌کرد مثل کوی دانشگاه قتل‌های زنجیره‌ای در انتهای دوره خاتمی بحث رفراندوم قانون اساسی مطرح شد بحث تحصن در مجلس مطرح شد این‌ها از اقدامات جناح اصلاح‌طلب بود ازجمله اقدامات دیگر در حوزه اصلاح‌طلب‌ها در حوزه اعتقادی و عقیدتی بود که وارد شدند مثل آقای کدیور و اکبر گنجی که به‌لحاظ معرفتی استحاله را انجام دادند کار را به‌جایی رساندند که گفتند امام‌خمینی را می‌شود در موزه‌ها جستجو کرد می‌شود حتی به خدا هم انتقاد کرد می‌توان بر علیه خدا راه‌پیمایی کرداگر بتوان بر علیه خدا راهپیمایی کرد برعلیه مبانی انقلاب ولایت‌فقیه و اسلام که جای خود را دارد این موج اصلاحات بود که بخش سنتی و میانه‌رو و متعادل اش مجمع روحانیون بود بخش تندش مشارکت انقلاب اسلامی و مجاهدین انقلاب اسلامی بود که اختلافش را در مجلس ششم به‌خوبی نشان می‌دهد در این مجلس کروبی رییس مجلس شد و ایشان زیاد با تندروهای اصلاحات همکاری نمی‌کرد تا به نوعی اصلاح‌طلبان را تعدیل کند با این شرایط اصلاح‌طلبان وارد انتخابات سال هشتاد و چهار شدند ما می‌بینیم که خود آقای کروبی میاد آقای مصطفی معین وارد انتخابات می‌شود آقای معین از طیف تندروهای اصلاح‌طلبان هست و آقای کروبی از طیف میانه‌رو و اصلاح‌طلبان هست آقای مهرعلیزاده هم می‌آید و آرای اصلاح‌طلبان توزیع می‌شود خود آقای رفسنجانی می آید و جالب هم این است که آقای هاشمی بااینکه نماد جبهه راست بود و خود اصلاح‌طلبان هم بسیار بر علیه هاشمی حمله کردن اصلاحات احساس کردن در سال هشتاد و چهار در برابر پیروزی اصولگراها مجبورند از هاشمی حمایت کنند رای اصلاح‌طلبان توجیه شد و در انتخابات ناکام ماندند این باعث شد اصلاح‌طلبان چند تجربه کسب کنند درعین اختلاف ایدئولوژیک خودشون سعی کردند منسجم عمل کنند و سعی کردند آقای هاشمی را در طیف خودشان جذب کنند آقای هاشمی نیز که از آقای احمدی‌نژاد شکست‌خورده بود انگیزه لازم را داشت برای مخالفت با احمدی‌نژاد پیوست به اصلاح‌طلبان تا به امروز که هاشمی را بااینکه فرد اعتدال‌گرا هست و خیلی‌های دیگر مثل آقای هاشمی مثل آقای روحانی آقای نوبخت این‌ها همه جناح راستی بودند و مخالف چپ‌ها بودند حتی در ابتدای دولت خاتمی این‌ها اصول‌گرا به حساب می‌آمدند آقای روحانی در لیست اصول‌گرا بودند مثل آقای نوبخت و خیلی از اعضای دولت آقای روحانی تقریباً از سال هشتاد و چهار به اینور که اصولگراها و احمدی‌نژاد به‌قدرت‌رسیده بودند طیف میانه‌رو جناح راست مثل آقای روحانی و هاشمی پیوستن به جناح اصلاح‌طلب ها رسیدیم به‌سال هشتاد و هشت در سال هشتاد و هشت که همه جناح‌های اصلاح‌طلب از میانه‌رو تا تندرو هم حال میرحسین موسوی تجمیع پیدا کردند بااینکه اختلافات فکری و مبنایی وجود داشت اصلاح‌طلب هایی داریم که مذهبی هستند ولی اصلاح‌طلب هایی که تندرو بوده‌اند مثل اکبر گنجی حتی لائیک بودند و خیلی چهره‌های دیگر اصلاحات با هم ائتلاف کردند مجمع روحانیون که میانه‌رو بودند مثل مجید انصاری خاتمی و کروبی جبهه مشارکت سازمان مجاهدین کارگزاران سازندگی آقای هاشمی را غیره بالاخره طیف شکل گرفت بر علیه آقای احمدی‌نژاد و اون اتفاقات ده سال هشتاد و هشت رقم خورد این اتفاقات باعث شد این‌ها بیشتر با هم هم‌بستگی پیدا کنند و دوتا درس گرفتن یکی که اصلاح‌طلبان به این نتیجه رسیده‌ایم که باید یک بخشی از بدنه تندروی خودشان را کنار بگذارند اون بدنه تندرو به‌خاطر اظهارات تند مثل اکبر گنجی در دوره احمدی‌نژاد شروع کردند به خارج شدن از کشور کدیور خارج شد اکبر گنجی خارج شد سروش نیز خارج شد اصلاح‌طلبان به‌خاطر این‌که این‌ها از کشور خارج شدند یه نفس راحت کشیدن چون این‌ها خیلی رادیکال بودند و حتی زمانی‌که حاتمی هم رئیس‌جمهور بود بعضی از این اصلاح‌طلب‌ها مسئله عبور از خاتمی را در پیش کشیدند که خاتمی هم برامون جواب نمی‌دهد یه آدمی بیاوریم که از خاتمی این وجه مذهبی هم نداشته باشد و کاملاً سکولار باشد بنابراین تجربه اول این بود اختلافات داخلی کنترل شود و و تندروها را بهشون بها ندهند از طرفی نیروهای میانه‌رو مثل روحانی و نوبخت که کاملاً جذب خودشون شده‌اند این درس اول بود درس دوم این بود که اصلاح‌طلبان اگر نقدی به امام ندارند از آن حرف نزنند به خاطره همین اصلاح‌طلب ها تو این سال‌ها زیاد است امام حرف می‌زدند و خودشان را وام‌دار امام می‌دانند تصمیماتی که می‌گیرند در جماران می‌گیرند بیت امام در جماران در اختیار این‌هاست سیدحسن خمینی هم سو با این‌هاست در مورد امام زیاد صحبت می‌کنند و گریه هم می‌کنند یکی از نمایندگان مجلس اگر به یاد داشته باشید در دوره قبل وقتی در مورد امام صحبت می‌کرد گریه شدیدی می‌کرد ولی افکار امام را کنار گذاشتند تجربه این‌ها این را می‌گوید که اگر قراره استحاله انجام شود نمی‌توان به صورت آشکار این کار را انجام داد و بر علیه امام و ارزش‌ها صحبت کرد بعد بگیم ما اصلاح‌طلب هستیم و یک زمان شاگردان امام بودیم به‌خاطر همین تصمیم بر این شد در ظاهر از امام صحبت کنند ولی در باطن اندیشه‌ها شان برعلیه امام هست به‌خاطر همین ما الان مشاهده می‌کنیم کسانی که در بیت و دفتر امام هستند نسبت‌به توهین به امام واکنش نشان نمی‌دهند ولی همچنان برند امام را حفظ می‌کنند برای خودشان و چون جامعه دینی و انقلابی هست نمی‌توانند آشکارا از امام عبور کنند این دو تا درسی بود که در این سال‌ها آموخته‌اند بنابراین وقتی در انتخابات دوره دهم آقای روحانی این‌ها از این‌ درس ها به‌خوبی استفاده کرده‌اند فلذا این‌ها نیروهایشان را به‌جای این‌که حول یک نفر تنگ تجمیع می‌کنند حول آقای روحانی جمع کرده‌اند که یک چهره اعتدالی و میانه‌رو به حساب می‌آمد اصطلاح‌ها در سال نود و دو بدنه اجتماعی خود را در کنار روحانی که بدنه اجتماعی نداشت اما توان لابی و ارتباط خوبی در سطح نظام داشت قرارداد این‌ها می‌گفتند نظام هنوز حرف‌های دوم خرداد ماه را فراموش نکرده که ما می‌توانیم حتی بر علیه خدا هم راه‌پیمایی کنیم و لذا حالا که نظام به ما اعتماد ندارد ما بدنه اجتماعی خودمان را ببریم بدیم همه‌ساله آقای روحانی فلذا وقتی آقای روحانی رای آورد دولت خودش را ترکیبی از عناصر اعتدالی و اصلاح‌طلب‌ها چید و این سال‌ها هم مورد حمایت اصلاحات بود اتفاقی که این روزها افتاده بسیار وی از اصلاح‌طلب‌ها به‌ویژه تندروها حرفشون اینه ما در این همراهی با روحانی چیزی به دست نیاورده‌ایم بخصوص آقای عارف. به‌هرحال ایشون به نفع روحانی در انتخابات کنار کشید و روحانی او را فراموش کرد.روحانی از عارف حمایت نکرد ایشان نتوانست رئیس مجلس شود البته ایشان هم از عناصر میانه‌رو و اعتدالی بودند ولی حمایت نشدند. از آن طرف تندروهای اصلاحات بر این باورند ما بدنه اجتماعی را پای کار دولت روحانی آوردیم ولی چون این دولت ناکارآمد بود چرا ما باید از آن حمایت کنیم. چرا باید قربانی این دولت بشویم و بی‌آبرویی اش برای ما بماند و البته آقای خاتمی در این بین تحت فشار است علاوه‌بر ارتباط با طیف تندرو طیف میانه‌رو مانند آقای ناطق نیز با حسن خمینی و روحانی در ارتباط است. امثال خاتمی سعی می‌کنند طیف میانه‌رو درپیش بگیرند ولی درهرصورت با تندروها هم در ارتباط هستند به‌هرحال اصلاحات در سال آینده با این شرایط وارد انتخابات می‌شوند که آقای بهزاد نبوی را به‌عنوان رئیس انتخاب کردند این انتخاب نشان می‌دهد اصلاحات با انتخاب یک فرد تندرو همچون بهزاد نبوی هرچند که در انتخابات شکست بخورد می‌خواهند مستقل عمل کنند و از جریان دیگری حمایت نکنند. از جمله افرادی که برای کاندیداتوری در شورای هماهنگی اصلاحات مطرح هستند پزشکیان ظریف خرازی جهان‌گیری محسن هاشمی و… هستند. از آن طرف برخی اصلاح‌طلبان میانه‌رو بر این عقیده هستند چون بسیاری از کاندیداهای این جریان من توسط شورای نگهبان رد صلاحیت خواهند شد ما دوباره بیاییم و از یک فردی که از این فیلتر عبور می‌کند حمایت کنیم همچون سال نود و دو و نگذاریم یک اصول‌گرا مثل آقای رئیسی رای بیاورد. در این‌جا افراد میانه‌رو مطرح هستند که این‌ها می‌توانند از آن‌ها حمایت کنند مثل آقای لاریجانی و دهقان ولی طبیعی است که شکاف بین بدنه و سران اصلاح‌طلبی وجود داشته باشد و همراهی نکنند و این اختلافات به‌وضوح دیده می‌شود. سران اصلاحات مدت‌هاست که از مبانی اسلام و انقلاب و امام عبور کردند ولی در ظاهر خود را متولی این ارزش‌ها و حتی گفتمان امام می‌دانند اما بدنه اجتماعی آن‌ها بر این اعتقاد است که باید چهره سکولار خود را نشان دهد و با این چهره سکولار وارد میدان شود. و نباید ژست اصلاحی و انقلابی را ادامه دهند این شکاف به‌قدری است که اگر بدنه اصلاحات احساس کنند آن کاندیدای مورد نظرشان در رقابت‌ها وجود ندارد حاضر نمی‌شوند رای بدهند به پای صندوق بیایند مثل اصولگراها برمبنای عقیده عمل نمی‌کند برای رفع این مسئله راهکارشان این است ایجاد دوقطبی‌های سیاه مثل همان راه کارهایی که در سال نود و شش انجام دادند و مردم را از آقای رئیسی ترساندند.با ترساندن بدنه اجتماعی خود آن‌ها را وادار به حضور در پای صندوق کردند این موضوع این دوره هم پیگیری خواهد شد و ایجاد یک دو قطبی( جنگ و صلح)و این‌که این‌ها رای بیاورند از برجام خارج خواهند شد و جنگ رخ خواهد داد .و نکته دوم تأکید بر آزادی‌های اجتماعی خواهند داشت که اگر اصولگراها رای بیاورند آزادی‌های اجتماعی محدود خواهد شد تا چه حد موفق خواهد شد مشخص نیست ولی نباید ازاین غافل شد که اصلاح‌طلب‌ها توان رسانه‌ای بسیار بسیار بالایی دارند.

 برگرفته از سخنرانی جناب آقای دکتر عبداله مرادی در تاریخ 20 اردیبهشت 1400

مطلب بعدی
 نظر دهید »

کلیدواژه ها: اصلاح طلب جریان شناسی

موضوعات: پژوهش لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

حوزه علمیه حضرت خدیجه« علیهاالسلام» پرند

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • فیلم
  • پژوهش

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس